دانش آموز و اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی آن ها
مفهوم سبک زندگی به نسبت رویکردهایی که بدان پرداخته می شود، تعاریف متفاوتی دارد. سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها، در هر چیزی، از موسیقی گرفته تا هنر و تلویزیون و سبک دادن به باغچه (گل کاری) و دکوراسیون و فرش کردن خانه و... را در بر می گیرد. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. اما بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگی شان را آزادانه انتخاب کنند. سبک و شیوه زندگی جوامع، نوع جهانبینی و فلسفه و فرهنگ حاکم بر آن جامعه را نشان می دهد. سبک زندگی افراد بیانگر دیدگاه، اعتقاد و باور آنان نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. مهمترین عوامل حفظ فرهنگ و استمرار سنتها در طول سده های طولانی، سلوک زندگی اعضای جامعه است که به سنن و آداب و رسوم کهن اجتماعی معنا و محتوا می بخشد. سبک زندگی موجب زنده شدن باورها و اعتقادات سنتی و فرهنگ جامعه می شود. سبک زندگی جدید در سایه اسلام سبک زندگی برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده می شود، این که روان شناسی اسلامی چه نقشی می تواند در توصیف سبک زندگی ایده آل و راهنمایی جامعه برای رسیدن به آن ایفا کند موضوعی است که در گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین دکترمسعود آذربایجانی، عضو هیأت علمی گروه روان شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به آن پرداخته شده که اکنون از نظر شما می گذرد. روان شناسی سلامت با نگرش به منابع اسلامی، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، مبانی نظری مقیاس های دینی، معرفی مقیاس های دینی، مقیاس سنجش دینداری: تهیه و ساخت آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، درآمدی بر روان شناسی دین و روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز ازجمله مهم ترین آثار اوست.
در بیشتر مواقع عناصر یک سبک زندگی به شکلی جمع می شوند و شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی اشتراکاتی پیدا می کنند. به عبارت دیگر، گروههای اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده، یک سبک خاص را تشکیل می دهند.
مفهوم سبک زندگی به معنای انطباق دادن یک رهیافت سبک داده شده، در زندگی است. مثلا برای فرد مهم است که مانند فلان خواننده معروف باشد. حتی اگر آن خواننده غذای تایلندی بخورد، دیوار خانه شان را فلان رنگ کند، یا در خانه تفریح کند نه بیرون...
سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. بنابر این می توان شناخت لازم در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت سبک زندگی آن جامعه به دست آورد. به این معنی که باید نسبت به اشکال سبک داده شده ی زندگی مردم در آن جامعه، شناخت پیدا کرد.موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی ها همه و همه تصور ها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می کنند. اما این تصویرها اجازه می دهد که مردم فکر کنند و تصور کنند، هرچیزی که آنها را ارضا می کند را سازمان داده، بسازند.
سطوح مختلف زندگی
در مطالعه جنبه های مختلف زندگی می توان به سه سطح مختلف و در عین حال مرتبط اشاره کرد، که کاملا با سبک زندگی در ارتباط هستند:سطح ساختاری، سطح موقعیتی و سطح فردی.
1. سطح ساختاری
هر فرد میتواند در سطح ساختاری تفاوتها و تشابهات میان کشورها، جوامع و فرهنگها را، و همچنین تفاوتهایی که در طول زمان و در جوامع مختلف روی داده است، مورد آزمون و مطالعه قرار دهد.این تفاوتها میان ساختارفرهنگها و جوامع،درقالب اشکال زندگی (سبک های زندگی) دسته بندی می شوند و می توانند بازگوکننده اشکال مختلف جامعه و فرهنگ رایج آن باشند.
2. سطح موقعیتی
این سطح به شباهت ها و تفاوت های جوانب مختلف زندگی، در میان طبقه بندی های وسیع تر می پردازد. مانند: طبقات و گروههایی که در ساختار جامعه، موقعیت های متنوع و مختلفی دارند. این دسته بندی که از طریق موقعیت فرد در ساختار اجتماعی خاص تعریف می شود، سبک های زندگی، نامیده می شوند. برای مثال سبک زندگی فردی از طبقه مرفه یک جامعه، با سبک زندگی کارگران همان جامعه تفاوت دارد.
3. سطح فردی
هر فرد سعی دارد تا تفاوتها و تشابهات را میان روش های مختلفی که افراد از طریق آنها با واقعیات روبرو می شوند و زندگی خود را اداره می کنند، درک کند و بداند افراد چگونه شخصیت و هویت خود را رشد می دهند و با دیگر افراد ارتباط برقرار می کنند. ذات و هویت فرد همواره در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل سبک زندگی افراد نیز همواره ثابت و یکنواخت نمی ماند.
***
این تمایز میان سطوح کاملا مشابه، تمایزی است که «یورگن هابرماس» در جلد دوم از کتاب «نظریه کنش ارتباطی» مطرح کرده است. هابرماس میان سه جزء ساختاری از زیست جهان یعنی فرهنگ، جامعه و شخصیت تمایز قایل شده است. وی به هرکدام از این اجزا مرحله ی بازتولید را نیز اضافه می کند و معتقد است بازتولید هر یک از این اجزا در نوع سبک زندگی تاثیرگذار است. این سه جزء به ترتیب عبارتند از:
1. بازتولید فرهنگ،
2. بازتولید اجتماعی،
3. اجتماعی کردن.
منبع:
شیوه و روش های زندگی مهمترین بخش از شخصیت و حیات اجتماعی افراد را تشکیل می دهند. سبک زندگی به تمامی اصول و مسائلی که متن و بطن حیات اجتماع و انسان را شکل می دهد، اطلاق
می گردد که از ارزش های دینی و عرفی جامعه الهام می گیرد. شیوه سلوک اسلامی و بومی، مقدمهای برای نیل به پیشرفت و توسعه اسلامی است.
به لحاظ اهمیت سبک و سلوک زندگی، همواره دشمنان هر جامعهای با تغییر نگرشها و سبک زندگی افراد درصدد تسلط بر آن جامعه هستند. در جهان امروزی با وجود تهدیدهای فرهنگی و اعتقادی استکبار جهانی پایبندی به شیوه زندگی اصلی مهم می باشد. نفوذ نوع و شیوه زندگی غربی، مهمترین عامل حفظ نظام سلطه غرب بر کشورهای در حال توسعه محسوب می شود.
یکی از شیوه های نوین استعمار، تهاجم سبک و شیوه زندگی در جوامع اسلامی است تا از طریق تغییر نوع و سلوک زندگی زمینه برای تسلط اقتصادی و سیاسی فراهم گردد. تغییر سبک زندگی معمولاً به صورت نرم و نامحسوس صورت می گیرد. قبل از تغییر سبک زندگی، نگرش و دیدگاه افراد نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی دگرگون می شود و با تغییر رفتار و جهان بینی فرد زمینه برای تغییر شیوه زندگی فراهم می شود.
مهمترین مسائل در سبک زندگی شامل نوع معیشت و کسب درآمد، فعالیت های اقتصادی و معیشتی، فرهنگ خانوادهمداری، تشکیل خانواد و ازدواج، زندگی با والدین و تشکیل خانواده های هستهای، شیوه ازدواج و پایبندی به آن یعنی تحمل زندگی و عدم طلاق، نوع پوشش و شیوه ظاهری فرد، پیروی از آداب و رسوم محلی، احترام به بزرگترها و ریش سفیدان، نوع شهرسازی و ساختمان سازی، شیوه تفریحات و گذران اوقات فراغت، دکورهای مغازه و مساکن، نمای ساختمان ها و بناها و در نهایت نوع کالاهای مصرفی می شود.
مهمترین بخش سبک زندگی نوع نگرش، احساس، رفتار و باورها و ارزش های فردی و اعتقادی را شامل می گردد. از آنجایی که جامعه ما بر نظام دینی و ارزشی تکیه دارد، می باید سلوک زندگی اجتماعی و فردی بیانگر این اصول و مبانی باشد. آموزهها و تعالیم اسلام، در باب شیوه و سلوک زندگی مسلمانان احکام و قواعد کاملی دارد که رعایت این اصول و قوانین لازم و ضروری است. خانواده مداری و پایبندی به نهاد مقدس خانواده امری است که اسلام آن را مورد تاکید قرار داده است، زیرا خانواده کانونی برای تربیت و تعالیم افراد بوده و می تواند آنها را در کنار هم نگه دارد. متلاشی شدن خانواده در جهان غرب، مفاسد اخلاقی و ارزشی و اجتماعی فراوانی را به دنبال داشته است.دستگیری از همنوعان و محرومان جامعه و ریشهکنی فقر اصل مهمی است که تعالیم دینی خواهان آن است. تا زمانی که در جامعه فقر و محرومیت وجود دارد، نمی توان اهداف و آرمانهای آن جامعه را تحقق بخشید. در جوامع غرب نظام سرمایه داری ثروت و قدرت را در دست معدود افراد اجتماع قرار داده و فقر و تهیدستی را رقم می زند.پوشش اسلامی و داشتن ظاهر دینی از مهمترین شیوه های سبک زندگی است. پایبندی اعضای جامعه به پوشش دینی و بومی مانع نفوذ فرهنگ بیگانه به جامعه می شود. حفظ سبک زندگی اسلامی و پایبندی به آن مهمترین عامل در حفظ فرهنگ و ارزش های اعتقادی قلمداد می شود.
* برای ورود به بحث لازم است قدری در مورد مفهوم سبک زندگی و معنای آن توضیح دهید؟
سبک زندگی (Lifestyle) مفهومی است که توسط روان شناسی به نام آدلر مطرح شد، اما امروزه تحقیقات و مطالعات زیادی روی آن صورت گرفته و همچنین در حال انجام است. مقصود از سبک زندگی این است که زندگی را به درختی که دارای 3 بخش ریشه، تنه و شاخ و برگ است تشبیه می کنند و سبک زندگی در حقیقت محتوایی است که این ریشه، تنه و شاخ و برگ و میوه آن دارد. مجموعه جهت گیری های کلی زندگی و نگرش هایی که وجود دارد مجموعه سبک زندگی هر فردی را تشکیل می دهد.
نکته مهمی که در سبک زندگی وجود دارد، این است که نمی توانیم این مسأله را مورد غفلت قرار دهیم که جهان بینی و نگرش های فرد در سبک زندگی او مؤثر است. باورها و ارزش های فرد نوع سبک زندگی را تشکیل می دهد و درحقیقت در این بحث علم روان شناسی مدعی است که می خواهد سبک زندگی را نشان دهد، ولی بدون کمک مکاتبی که جهتگیری های ارزشی را از آنها اتخاذ می کنیم نمی توانیم سبک زندگی را اتخاذ کنیم. روان شناسی در این جهت به ما خیلی کمک می کند تا بتوانیم تحلیل دقیقی از ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی زندگی داشته باشیم و ببینیم که اجزای این سبک زندگی و عناصر و مؤلفه هایش چیست و دامنه آن تا کجا ها ادامه دارد؟ ولی جهتگیری های سبک زندگی و سمت و سوی آن را خود روان شناسی به تنهایی نمی تواند تأمین کند یا باید آن را از مکاتب فلسفی بشری أخذ کند یا از مکاتب الهی که در هر صورت نیاز به دلیل مستدلی دارد و به نظر ما پسندیده است که جهتگیری های کلی را در سبک زندگی از مکاتب الهی مانند اسلام أخذ کنیم.
* انسان معاصر خصوصا انسان غربی دارای مشکلات مختلفی است، روان شناسی اسلامی در حل این معضلات چه نقشی می تواند داشته باشد؟
یکی از دلایلی که سبک زندگی را توجیه می کند، همین بحث است که انسان معاصر از مکاتب مختلفی که وجود دارد و بخصوص از ارمغان دوره مدرن که جنگ و ناملایمات بسیاری را برای بشر به ارمغان آورده است دلزدگی پیدا کرده و به این سمت گرایش پیدا کرده که بتواند این سبک زندگی خودش را تغییر دهد و سبک زندگی ای را که بتواند معنای زندگی را برایش تأمین و طراوت و نشاط بیشتری را برایش ایجاد و فضاهای جدیدی را به روی آنها باز کند، فراهم سازد. در حقیقت به این نکته بر می گردیم که روان شناسی به تنهایی و بدون کمک چشم اندازهای الهی نمی تواند این پاسخ را به صورت کافی برای بشر فراهم کند.
مشکلات دوره مدرن و بخصوص رنج های روانی انسان که از درون او را اذیت می کند، معضلاتی که استحکام خانواده را تهدید می کند و مشکلاتی که در راه رفاه و سعادت جامعه احساس می کنیم، این پیام را می دهد که ما باید به دنبال یک سبک زندگی جدید باشیم و امید داریم این نوع سبک زندگی را در روان شناسی اسلامی یعنی روان شناسی ای که مبتنی بر دیدگاه های اسلامی و الهی است، أخذ کنیم.
* در این راه از سنت و تجربه های تاریخی و فرهنگ اسلامی چه استفاده هایی می توانیم داشته باشیم؟
از زندگی پیامبر اکرم(ص) می توان به عنوان نمونه ای کامل نام برد. وقتی که قرآن کریم به ما دستور می دهد و ما را فرا می خواند که پیامبر(ص) برای شما الگوی خوبی است، یعنی قرآن دارد ما را دعوت می کند که سبک زندگی خودمان را از زندگی فردی، زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی ایشان بگیریم و این که قرآن بخصوص ایشان را الگوی حسنه می داند یعنی این که اگر از ایشان پیروی کنیم سبک زندگی خوبی برای ما فراهم می شود و در زندگی موفق می شویم. همچنین در زندگی امیرالمؤمنین(ع) هم می توانیم ابعاد خانوادگی و روابط ایشان با همسرشان، فرزندان و تربیت فرزندان و. . . را مورد توجه قرار دهیم. اینها شاخص هایی است که ما از دل آنها می توانیم سبک زندگی را استخراج کنیم. غیر از اینها از زندگی دیگر ائمه(ع)، بزرگان، اولیا و دانشمندان می توانیم نقاط ابهام سبک زندگی را استخراج کنیم و در نهایت با توجه به موقعیت های کنونی که در جامعه و در شرایط قرن بیست و یکم وجود دارد باید اینها را تطبیق دهیم و راه حل های مناسب را برای جوان های امروزی استخراج کنیم.
* چقدر از این مسائل عملیاتی شده و چه تعداد از کار شناسان به این مباحث و روان شناسی اسلامی آگاهی دارند؟
جهتگیری های سبک زندگی و سمت و سوی آن را خود روان شناسی به تنهایی نمی تواند تأمین کند یا باید آن را از مکاتب فلسفی بشری أخذ کند یا از مکاتب الهی که در هر صورت نیاز به دلیل مستدلی دارد و به نظر ما پسندیده است که جهتگیری های کلی را در سبک زندگی از مکاتب الهی مانند اسلام أخذ کنیم.
به نظرم کارهای خوبی در این خصوص انجام شده است، تعداد زیادی از پایان نامه های فوق لیسانس و دکتری در دانشگاه ها و بخصوص در حوزه های علمیه در این باره تدوین شده است. در زمینه روان شناسی اسلامی به جرأت می توان گفت بیش از 50 پژوهش تجربی در موضوعات و مسائل مختلف روان شناسی انجام گرفته است. در همین موضوع سبک زندگی اسلامی بتازگی پایان نامه ای از حجت الاسلام محمد کاویانی داشتیم که در سطح دکتری براساس مبانی اسلامی کار کردند. با توجه به کارهای تجربی خوبی که در این زمینه صورت گرفته می توان گفت در موضوع روان شناسی اسلامی ما قدم های خوبی برداشتیم و امروزه بحث های خام صورت نمی گیرد، بلکه بخشی از راه هموار شده است و در این مسیر قدم های جدی تری را هم باید برداشت.
* اگر بخواهیم به صورت مصداقی و علمی وارد زندگی مردم شویم و به جامعه خودمان نگاه کنیم؛ شما به طور کلی چه مشکلاتی را در سبک زندگی خانواده های ایرانی می بینید؟
اگر بخواهم به صورت علمی به این سوال جواب دهم، نیاز به یک کار میدانی جدی وجود دارد و در حقیقت بدون مطالعه نمی توان به صورت دقیق و جدی این موضوع را پاسخ داد، اما در عین حال براساس حدس و مشاهدات اجمالی در این موضوع باید بگویم مشکلات در زندگی امروزی زیاد است و علت عمده آن هم فاصله با اسلام است که به عنوان یک مکتب رهایی بخش و مکتب سعادت بخش انسان ها احساس می شود، یعنی زندگی فردی و خانوادگی و روابط اجتماعی و بخصوص سبک زندگی در بخش های اخلاقی و معاشرت های اجتماعی ما با شاخص هایی که اسلام دارد فاصله دارد، البته بنده معتقد به یک نوع سیاه نمایی یا همه یا هیچ نیستم، نقاط مثبت زیادی هم در سبک زندگی مردم ما وجود دارد، مثلا در بحث حمایت های اجتماعی و رفتار حمایتی که یکی از شاخص های جامعه اسلامی است جامعه ما نکات مثبت خوبی دارد بخصوص در مواقعی که آحادی از جامعه نیاز به کمک دارند.
در ابعاد عاطفی و معنوی در بخش هایی از جامعه نقاط مثبتی را می بینیم، ولی اگر ما بخواهیم در مجموع برآیند بگیریم فاصله ما با سبک زندگی که به عنوان سبک زندگی اسلامی می توان نام برد زیاد است. به صورت اجمالی در مورد علت آن هم باید گفت که شاخص های سبک زندگی اسلامی را در زندگی خودمان اجرا نکردیم. در این موضوع همه مسوولیت دارند، اما کسانی که مسوولان رسمی نهادهای جامعه هستند مسوولیت بیشتری دارند و باید بیشتر توجه کنند چون مردم دین و سبک زندگی خودشان را بیشتر از آنها اتخاذ می کنند.
* تحقیقاتی که در حوزه روان شناسی اسلامی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یا مراکز دیگر برگزار می شود قدمی در جهت تولید علوم انسانی اسلامی هم است. باتوجه به کارهایی که انجام شده در جهت تولید علوم انسانی اسلامی موفق بودیم؟
در بخش مبانی حدود بیش از 20 سالی که از این فعالیت ها می گذرد و اکنون هم به طور جدی وارد مباحث شدیم موفقیت هایمان بالا تر از60 تا 70 درصد است و در خیلی از مباحث، مبانی ای در انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و. . . مشخص شده است. در بخش های فلسفه علوم انسانی ممکن است در همه جا اینها مدون نشده باشد، اما در بعضی قسمت ها مدون شده است. در مجموع می توان گفت موفقیت هایمان بیشتر بوده، ولی در بخش های مساله شناسی و موضوع شناسی راجع به جزئیات گزاره های علوم انسانی موفقیت ها کمتر است و اگر بخواهیم برآوردی داشته باشیم شاید در حد30 درصد باشد البته در بعضی از قسمت ها پیشرفت بیشتری داشتیم. مثلا در بحث های تعلیم و تربیت اسلامی کارهای پژوهشی بیشتری انجام شده است در علومی مانند روان شناسی و اقتصاد مقداری موفقیت داشتیم، ولی در علومی مانند مدیریت و بخصوص علوم اجتماعی موفقیت هایمان خیلی کمتر بوده است.
* در زمینه اجرایی شدن سبک زندگی اسلامی در جامعه ما و جامعه جهانی چه کارهایی باید انجام داد؟
اندیشمندان (روان شناسان و علمای حوزه) باید به این موضوع به صورت جدی بپردازند، یعنی اکنون عرصه مشترکی میان روان شناسی و دین باز شده و جایگاهی هست که ارزش ها و باور ها می تواند خود را نشان دهد و جنبه کاربردی و عملی بسیار جدی وجود دارد که بسیار مبتلا به است. سوال جدی جوانان است که ما چطور زندگی کنیم؟ و زندگی کردن برایشان مهم است. این بحث ضرورت مهمی دارد و باید به آن به صورت جدی بپردازیم.
By Ashoora.ir & Night Skin